تحولات منطقه

۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۱
کد خبر: ۴۷۳۲۸۵

گزارش از شخص

عصرجدیدِ «جدیدی»

کاربران فضای مجازی دست از سر«عباس جدیدی» بر نمی دارند

قدس آنلاین/ مجید تربت زاده : کاربران همیشه حاضر و فعال فضای مجازی ، چند روزی است اشتباه نه چندان کوچک او را دستمایه شوخی های تصویری ریز و درشت کرده اند و انگار تا «عباس جدیدی» و آبرو و حیثیتش را ضربه فنی نکنند، دست بردار نیستند.

عصرجدیدِ «جدیدی»
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

گناهش این است که آدم عادی کوچه و بازار نیست! در روزگاری که بیماری «سلفی گرفتن» و «لایک» صید کردن به هر قیمتی، افتاده به جان کوچک و بزرگ مان و بسیاری از ما حاضریم برای قرار گرفتن با یک چهره مشهور و کمی تا قسمتی مشهور در یک قاب ،مفاهیمی مانند حد و اندازه نگه داشتن ، رعایت حرمت دیگران ، آبرو داری ، همدردی و... را قربانی کنیم ، اشتباه بزرگ عباس جدیدی این است که درست مانند آدمهای عادی کوچه و بازار، مانند بسیاری از من و شما که سرشناس و مشهور نیستیم، رفتار کرده است.

فلکه اول خزانه

جنوب تهران ، فلکه اول خزانه در دهه50 از آن محله هایی بود که بچه های 10 یا 12 ساله باید برای هر مسأله ای ، خودشان گلیمشان را از آب می کشیدند. «عباس جدیدی» به روایت وبسایتش در سال 1351 و به روایت برخی سایتهای دیگر در سال 1348 در این محله به دنیا آمد و گلیمش را از آب کشید. اهالی می گویند برو بچه های آن روزگارِ فلکه اول خزانه ، اگر اهل ورزش بودند ، انتخاب اولشان ، کشتی بود. توی خاک و خل و یا روی آسفالت خیابان با هم سرشاخ و یا گلاویز می شدند و سرانجام سر از سالن کشتی در می آوردند. برای کودکان و نوجوانان «فلکه اول خزانه» مهم نبود چه کسی شاگرد اول مدرسه، بچه درسخوان ، کمی پولدار و ... است . کسی مهم و سرشناس و همه کاره بود که زور بازوی بیشتری داشت و ترسی از سرشاخ شدن با این و آن نداشت.

نایب قهرمان

نخستین بار در همان نوجوانی و در سالن ورزشگاه کارگران «دروازه غار» چشمش به تشک کشتی افتاد و و تازه فهمید که «کشتی گرفتن» فقط همان سرشاخ شدن با هم محله ای ها نیست و برای خودش قوانین و حساب و کتاب دارد.یک هفته اول همه حریفان تمرینی اش را به خاک انداخت تا  نگاه مربی ها را به خودش جلب کند و مدتی بعد در مسابقات رده سنی  12 ساله ها قهرمان کشورشد. مشکلات و سختی های زندگی فقیرانه ای که داشتند او را از حضور در تیم ملی نوجوانان دور کرد تا دو سه سال بعد که دو باره فیلش یاد هندوستان کرد. زورخانه «بشیر»  باشگاه های «ارشاد، تکاور، استقلال و ناشنوایان» مراحل بعدی کشتی گیر شدن «جدیدی» بود. چند بار قهرمانی در تهران و مسابقات دیگر سبب شد مربیانش او را به باشگاه «سازمان آب » و شاگردی «منصور برزگر» بفرستند تا فصل جدیدی در زندگی ورزشی «جدیدی» آغاز شود. او که در سال 1989 با نایب قهرمانی جوانان جهان کارش را آغاز کرده بود پس از گرفتن 2 طلا، یک نقره و 2 برنز جهانی ، یک بار نایب قهرمانی در المپیک و 3 طلا و 2 نقره آسیایی، در سال 2002 و با شکست از علیرضا رضایی برای همیشه از کشتی خداحافظی کرد.

دوپینگ لعنتی

سال 1993 رسول خادم را در انتخابی تیم ملی شکست داد تا در نخستین حضور جهانی ، همه را سه بار شگفت زده کند. بار اول با شکست «خارداتسف» قهرمان هفت دوره پیاپی جهان و المپیک، همه را حیرت زده کرد و بار دوم «ملوین داگلاس» آمریکایی را در فینال بُرد و طلا گرفت. بار سوم وقتی بود که پس از مسابقات ، نتیجه دوپینگش مثبت اعلام شد و برای دو سال از کشتی محروم شد و همه را در حیرت فرو برد. پای حاشیه ها همزمان با شهرت داشت به زندگی قهرمان باز می شد. با این همه «جدیدی» از معدود کشتی گیرانی است که پس از  دوسال محرومیت، بازگشتی پرشکوه  با 5 مدال مختلف داشت تا به همه بگوید هنوز روی حرف خودش ایستاده و معتقد است ماجرای دوپینگ ،کار مافیای داخلی یا اشتباه خارجی ها بود!

مافیای داخلی، ناداوری خارجی

آب شهرت دیگر از سرش گذشته بود و البته آب حاشیه ها. درگیری ها و اختلاف نظرهایش با کادر فنی تیم ملی و فدراسیون و بیشتر از همه «منصور برزگر»  و گاه و بیگاه امیر خادم ، مسابقات انتخابی پی در پی و مشکوک که برای او برگزار می شد و... « جدیدی» را به چهره جنجالی کشتی ایران تبدیل کرد . البته آن سالها خبری از شبکه های مجازی امروزی نبود وگرنه شاید مخالفان «جدیدی» بلای روزهای اخیر را همان سالها به سرش در می آوردند و یا برعکس ، این جدیدی بود که با عکس های سلفی و غیر سلفی ، بینی مخالفانش را به خاک می مالید . در المپیک سال 1996 ، جدیدی در حالیکه کشتی گیران پرقدرتی را شکست داد و در فینال هم حریف آمریکایی را بشدت تحت فشار گذاشت، داورها که البته سر وسری با مافیای داخلی نداشتند ، ناداوری کرده و مدال نقره جدیدی را به حریف آمریکایی دادند تا بازهم جدیدی ، دستمایه حاشیه های خبری سالها شود و حسرت طلای المپیک به دل قهرمان بماند. هرچند در بازگشت جدیدی به ایران ، مردم با استقبال پرشور و بیاد ماندنی از او ،غم و غصه هایش را تا حدودی کم کردند اما باز هم حیف و صد حیف که آن زمان هنوز تلگرام، اینستاگرام و ... غیره نبود تا کاربران ایرانی فضای مجازی سری به صفحات شخصی داوران ، حریف آمریکایی و سایت فدراسیون جهانی بزنند و سلامی عرض کنند!

سیاست، جرم شناسی و نویسندگی

هرچند «عباس جدیدی» تنها و آخرین قهرمان جهان است که با پیکر مرحوم پورحیدری عکس یادگاری گرفت اما تنها و آخرین قهرمانی نیست که پس از رقابت در عرصه ورزش ، هوای سیاست و حضور در شورای شهر و حتی مجلس به سرش می زند.

البته «جدیدی» که ظاهراً فوق لیسانس حقوق قضایی با گرایش جزا و جرم شناسی دارد علاوه بر هوای سیاست، هوای کارهایی مانند نویسندگی (آن هم در باره آثارنماز) به سرش زده و کتابهایش در آخرین نمایشگاه کتاب تا نسخه آخر به فروش رفته است. برخی سایت های خبری که بعید به نظر می رسد با مافیای کتاب سروکار داشته باشند گزارش داده اند که تنها خریدار کتابهای مذکور، شهرداری تهران بوده که همه را یکجا برای و لابد برای اشاعه فرهنگ نماز خریداری کرده است.

این شیطان فضای مجازی

الان شیطانی که یقین دارم کاربر فضای مجازی هم هست ، آمده نشسته کنارم و مدام کنار گوشم زمزمه می کند که برای خواندنی تر شدن این گزارش، برای روایت عصر جدید زندگی غیر ورزشی «جدیدی» حیف است اگر به ماجرایی مانند حضور سرزده خانمی با یک فرزند در شورای شهر تهران (ادعا می کرد همسر موقت «جدیدی» است) و شکایتهایش از قهرمان جهان ، ماجرای عضو شورای شهر که راننده اش را تا سرحد مرگ کتک زد ، شوخی و شاخ شانه کشیدن رضا زاده و جدیدی در جلسه شورای شهر برای یکدیگر،سند گذاشتن برای آزادی «تتلو» و... اشاره نکنی! اما من در گزارش از شخص، اهل «لایک جمع کردن» با شایعه نیستم. اگر بودم می رفتم و به جای نوشتن این مطلب یک عکس سلفی از خودم و «جدیدی» می گرفتم ، لایک صید می کردم و حالش را می بردم!


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.